باور نمیکنم که خدا هیچگاه به ما بگوید نه!!!!خدا سه گزینه دارد:
آری...
باشه ولی الان نه....
پیشنهاد بهتری برایت دارم....
"فقط صبور باش...!!!"
بعضی چیزها خیلی به هم میان...مثل زرشک وپلو....مثل ماست و خیار...مثل پنیر و گردو... بعضی چیزها با هم بجوری هستن...مثل قورمه سبزی و ماست..مثل ماهی و گوجه فرنگی...مقل مربا و پنیر اما..... بعضی چیزها باهم بودنشون حال آدم رو به هم میزنه...مثل نون خامه ای و ترشی...مثل لواشک و کاپوچینو...مثل شیر و نوشابه.... زندگی ما آدم ها هم در کنار هم همین طوره...با بعضیا خیلی خوبیم...با بعضی ها یجوری هستیم...اما... با بعضیا اصلا جور در نمیایم..... پس تو انتخاب آدم های اطرافمون دقت کنیم...تا حال خودمون و زندگیمون رو به هم نزنیم....!!!!
هر سقوطی پایان کار نیست...باران را ببین!
سقوط باران قشنگ ترین "آغاز" است.....
خدایا ....
من اینجا دلم سخت معجزه میخواهد و تو انگار معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا...
هیچکس سرش آنقدر "شلوغ نیست" که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد همه چیز بر میگردد به اولویت های آن آدم...اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت...فقط یک دلیل دارد... "تو جز اولویت هایش نیستی"
تو قدر مطلق منی...در آغوش تو احوال من همیشه مثبت است....
می پرسند مجرد یا متاهل؟؟؟ میگویم تعهد..!!! چون تجربه نشون داده نه مجرد بودن نشونه تعلق خاطر نداشتن به کسیه و نه متاهل بودن نشونه ی تعهد و وفاداری! همه ی قرارداد را که روی کاغذ های بی جان نمی نویسند!!! بعضی از عهدها را روی قلب های هم مینویسیم..حواست به این عهدهای غیر کاغذی باشد....شکستنشان ، یک آدم را می شکند...!!!
سلول انفرادی میخواهم از جنس آغوشت..دیواره هایش چنان نزدیک که انفرادی بودنش حس شود...زندانبان خوبی باش...!!!قفل کردی کلیدت را قورت بده ...ترسی از تشنگی و گرسنگی نیست..چشم ها و لب هایت را دارم...فقط از سهم هر روزه ام کم نکن..."فروغ فرخزاد"
1. لبخند جذابتان مي کند.
2. لبخند حال و هوايتان را تغيير مي دهد.
3. لبخند مسري است.
4. لبخند زدن استرس را از بين مي برد.
5. لبخند زدن سيستم ايمني بدن را تقويت مي کند.
6. لبخند زدن فشارخونتان را پايين مي آورد.
7. لبخند زدن اندورفين، سروتونين و مسکن هاي طبيعي بدن را آزاد مي کند.
8. لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان مي دهد.
9. لبخند زدن باعث مي شود موفق به نظر برسيد
جـــدایــی مــان ؛
هیــچ یکـــ از تشــریفــاتــــ آشــنایمــانــــ را نــداشتـــ
فقــط تــو رفـــتــی
و منــــ ســعیــــ کـــردمـــ
ســـ ــنگــــ دل بــاشـــمــــ
آغـِـشـتــه بــه تــُـو می شـَـوَد
روحـَـم
نــَـفـَـسـَم
بــَـنـد بــَـنــد وجــودَم
وَقـــتــی دَر حـِـصارِ دَســتــانَـت
بــــــوسـه بـــــــــاران
می شــَـوَم
ﺗـــــــــﻮﯼ ﺯِﻧـــــــﺪِﮔﯽ ﻫـَـﺮ آﺩَﻣـــﯽ ﯾــِﻪ ﻧَﻔَـــــﺮ ﻫَﺴــﺖ ﮐــِــﻪ . . . . .
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻫﯿﭽـــﻮَﻗــــﺖ ! ! !
ﻓَﺮﺍﻣــــــــﻮﺵ ﻧِﻤﯿﺸـِــــه . . . . . . . .
ﯾــــِـﻪ ﻧَﻔــَـﺮ ﮐِـــﻪ ﺍَﺯ ﻫَﻤِــﻪ ﯼِ ﺩُﻧﯿــــﺎ ﺑﯿﺸﺘـَـــﺮ ﺩﻭﺳﺘـِــﺶ ﺩﺍﺭﯼ . . . . . . . . .
یــِـــﻪ ﻣُﺨﺎﻃــَــﺐِ ﺧــــــﺎﺹ ﮐــِــــﻪ ﻫَﺮ ﭼِﻘَــــﺪﺭ ﻫــَـــــﻢ
ﺑـــــُـﺰُﺭﮒ ﺑـــــــﺎﺷـــﯽ ﺩَﺭ ﻣُﻘــــﺎﺑــِــــﻞ ﺍﻭﻥ ﺧُﻮﺩِﺗــــﻮ ﮐﻮﭼــــﯿﮏ ﻣﯿــــﺪﻭنی . . . . . . .
يِكى كِه بودَنِش جُبرانِ هَمِه " نَبودَناىِ " دُنياست . . . . .
❤
خصوصياتش را كه نميتواند مخفي كند . . .
وقتي دلتنگي هايش را مينويسد وقت ميگذارد برايم . . .
وقت ميگذارم برايش . . . نگرانش ميشوم . . . دلتنگش ميشوم . . .
وقتي در صحبت هايم ، به عنوان دوست ياد ميشود . . .
مطمئن ميشوم كه حقيقي ست ، هر چند كنار هم نباشيم . . .
من برايش سلامتي و شادي آرزو دارم هر كجا كه باشد . . .
♥♥ همه شما دوستانم در دنياي مجازي رو دوست دارم ♥♥
تصاویررا یکی یکی با دقت ببیند تا به یک پیام زیبا برسید:
گاهی برای پی بردن به یک اشتباه، باید تاوان سختی در زندگی پرداخت ...
مثل از دست دادن لحظه هایی از عمر که حسرتش تا ابد بر دلت باقی می ماند ...
مثل باختن زندگی و مالی که برای بدست آوردنش رنج ها کشیده بودی ...
مثل تنها شدن ،
زخم زبان خوردن ها و یا
حتی تحقیر شدن ...
آخر سر هم باید بروی مُهر تجربه را پای این اشتباهات بزنی !
اشتباهاتی که تو را تغییر می دهد و دیگر آن من سابق نمی شوی ...
گاهی با یک کلام، قلبی آسوده و آرام می گردد
گاهی با یک کلمه، یک انسان نابود می شود
گاهی با یک بی مهری، دلی می شکند و...
مراقب بعضی "یک" ها باشیم که در عین ناچیزی، همه چیزند.
باید، کتاب آسمانی چشمانت را چاپ کنم
تا همگان به رسالتت ایمان آورند !
اعجاز چشمان تو ،
مدت هاست که شهری را
به پرستش وا داشته ...
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...
عشق هرگز نمی میرد، آنچه که عشق را می کشد بی تفاوتی و غفلت است.
عشق از کودکی در وجود ما خفته است ولی افسوس که آن را در وجودمان پنهان کردیم و توانی از ابراز عشق در خود نمی بینیم.
به خود بنگر! ببین با خود چه کرده ای!؟ حتی خودت را هم فراموش کردی و از خودت دل بریده ای.
درست است، عشق آدم خود را می خواهد و عاشقی کار هر کس نیست که بشود با یک دنیا درد، سازگاری کرد.
ولی مقدمه نکردم تا معنای عشق را بیان کنم، چرا که هرکس از عشق تصوری دارد.
کلام من در این است، دردهایت را از چه بر دلت می نشانی!؟ غم هایت را از چه، تا ابد در خاطرت به یادگار می سپاری!؟
مگذار زمین خوردنت را دنیا ببیند! با عشقی که در دل داری زخمت را مداوا کن و دردت را تسکین بده.
کلامم بی درد نیست که ساده به قلم می آورم! طاقت غم هایی را ندارم که دنیا بر دلم می نشاند.
پس اگر عشق می خواهی بدی ها و خوبی های آن را باید با هم بخواهی، ساده از خود دل نکن.
با این دردهاست که می شود کامل شد، آنچه باش که باید باشی، خود را دوست بدار و
عاشقی کن تا دیگران دریای محبتشان را برای تو سرریز کنند.
هنوز هســـت!
عشق واقعی را میگویم…
خیانت هست،دروغ هست، بازی با دل هم هست،
درست…!
ولی یه جایی گوشه ی پاک دلِ بعضیا،
به دور از گناه ها و بدی ها ..
هنوز هم هســت عشق واقعی
که میدانم
روزی خــدا خواهد آمد
تا از تــو سوال کند،
چه کرده ای که اینگونه
تــو را می پرستد!؟
اینــــــجا زمیــن اســـت
زمین گـــــرد است
تویی که مـــرا دور زدی
فــــردا به خودم خواهــی رسیــــد
حــال و روزت دیـــــدنی نه سرود نیــست ...
نامم، پای هیچ کتابی نیست !
و این یعنی
مخاطبِ خاصِ تمام نوشته های من تویی ...
حتی بر روی تمامی نوشته هایم برچسب کپی آزاد نگاشته ام
تا شاید اگر روزی ،
نگاهت به عاشقانه هایم افتاد
با خود بگویی چه زیبا آنکس که اینگونه معشوق پرستی می کند !
بی آنکه خود با خبر باشی
من،
شعرهایم را از نگاه تو میدزدم
ابروهای همچو کمانت، تیر عشق را چنان بر دلم فرو برده که با هیچ مرهمی جای این زخم مداوا نمی شود.
قانون جاذبه را بهم ریخته ای با چشمانت و چه ظالمانه می دزدی نگاهت را از دلی که قوّت نفس هایش به دیدگان تو گره خورده.
لبخندت همچو خورشید و لبانت چون ناب ترین شهد، دل می برد از هر کسی...!
عاشقان و دلباختگان زیادی داری و من در کنج تنهایی خویش،
دیوانه وار تورا دوست دارم امّا بی آنکه، تو از حال این دل با خبر باشی
شعرهایم را همیشه از چشمان تو می دزدم و ترانه های دلتنگی سر می دهم...
تو سرسری عبور نکن از این عاشقانه ها ...!
هر بار که خنده هایت را با کسی قسمت میکنی، آرام آرام جان می دهم در عبور تلخ این ثانیه ها!
ساده از من عبور نکن! تب این عشق درمان ندارد ...
گاهی به گذشته خیره می شویم و خاطرات را مرور می کنیم ...
می فهمیم خیلی چیزها را جا گذاشته ایم
مهربانی را ...!
عشق را ...!
لبخند را ...!
شادی های بی دلیل را ...!
و یا حتی کسی را ...!
خسته، دلگیر، غمگین و پریشان از چیزهایی که دیگر نیست و هستیم ...
امـــا
هنوز هم خوب می دانیم،
خوب می دانیم
آخرش روزی می رسد که به این دلتنگی ها پایان دهد ...
روزی که دوباره عشق و شادی را به همراه دارد ...
.......
پ.ن:
ممکن است این دلتنگی ها به خاطر تغییر شخصیتی و یا فراق از خانواده، رفیق و یا هر کس که دوستش داریم باشد ...
یـــآدَت بـآشَـــد ...
دِلـَــت کــــﮧ شِکَـســـت...
سَــــرَت را بـــــآلا بـگـیـــرےتَـلافــــے نَکــُــטּ ...
فَـریــــــــآد نــَـــزَטּ ...
شَرمـگیـــــــטּ نَـبـــــآش ...!!
دِل ِ شِکَستـــﮧ گوشـه هآیــَـش تیــــز اَســــت...
مَبــــآدآ دِل و دَســـتِ آدَمـــے کــــﮧ روزے...
دِلــــدآرَت بــــود رآ زَخمــــے کُنـــے بــــﮧ کیــــטּ !!
مَبــــآدا کــــﮧ فَرامــــوش کُنــــے روزے شآدیــَــش آرِزویــــت بــُـود...
صَبــــور بــــآش و سـ ـ ـ ـآکــِــت ...